Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-06@10:56:48 GMT

درباره اولین پیروزی در جبهه چیزی شنیده بودید؟

تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۷۵۶۲۸

درباره اولین پیروزی در جبهه چیزی شنیده بودید؟

در روز سوم جنگ، طی یک درگیری سخت، پاسگاه شلمچه آزاد می‌شود و نیروهای خودی به تعقیب دشمن می‌پردازند، سپس پاسگاه شلمچه عراق را نیز تصرف می‌کنند.

به گزارش مشرق، چهل و دو سال از سالگرد حمله ناجوانمردانه صدام حسین به ایران اسلامی می‌گذرد، در روز سوم جنگ علیرغم سقوط برخی شهرها با وجود مقاومت شدید مردم، از سویی شاهد تسخیر پاسگاه شلمچه عراق بودیم که روایت آن را در ادامه می‌خوانید

در سومین روز جنگ، دوم مهر ماه سال ۱۳۵۹ و در ادامه درگیری‌ها در جبهه میانی، امروز درگیری‌ها شدت یافت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش سپاه غرب: نیروهای دشمن با ۸۰ تانک از پاسگاه‌های سمیره، ربوط و پیچ انگیزه تا منطقه عین خوش (جنوب دهلران)، ۶ کیلومتر پیشروی کردند.

سقوط مهران

درگیری‌های منطقه مهران و تشدید فعالیت دشمن از زمین و هوا، منجر به سقوط این شهر در حوالی ظهر شد.

سقوط نفت شهر باوجود مقاومت‌ها

در نفت شهر درگیری ادامه دارد. دشمن برای تصرف این شهر فعالیت خود را تشدید کرده، محاصره آن را تنگ‌تر می‌کند. برای همین تعداد زیادی تانک که ۶۰ دستگاه ذکر شده، به کار گرفته‌ شده است. رزمندگان اسلام در حال محاصره، ۱۵۰ نیروی دشمن را اسیر کرده‌اند. حدود ظهر مجدداً از سوی برادران سپاه در مورد خطر سقوط این شهر هشدار داده شد و سرانجام شهر سقوط کرد.

سقوط سرپل ذهاب و شهادت فرمانده شهر

به گزارش سپاه غرب: نیروها و تانک‌های دشمن قبل از ظهر به هفت کیلومتری سرپل ذهاب رسیده، ضمن درگیری تدریجاً به شهر نزدیک می‌شوند. نیروهای خودی از شهر عقب‌نشینی کرده، در گردنه پاتاق مستقر شده‌اند. بعدازظهر پادگان سر پل ذهاب سقوط کرده، شهر به تصرف دشمن در می‌آید. فرمانده عملیات شهید و مردم آواره شدند.

مقاومت در قصر شیرین

قصر شیرین شدیداً در محاصره قرار دارد. قطع آب و برق و تلفن توسط دشمن و عدم امکان پشتیبانی، مردم و نیروهای حاضر در منطقه را در مضیقه قرار داده است. تعداد بسیار زیادی تانک، ۱۲۰ تا ۲۰۰ دستگاه  از چند کیلومتری سرپل ذهاب به طرف این شهر در حرکت هستند. درگیری بین برادران سپاه قصر شیرین و دشمن ادامه دارد و همچنان بر وخامت اوضاع افزوده می‌شود.

جبهه جنوبی؛ سقوط کوشک و بازپس‌گیری آن

در محور جنوبی و در پی سقوط پاسگاه طلائیه در روز گذشته، امروز نیز تلاش دشمن برای دستیابی به جاده اهواز-خرمشهر از محور طلائیه-کوشک ادامه یافت و سرانجام حدود ظهر امروز تلاش دشمن منجر به سقوط کوشک شد.

به دنبال سقوط پاسگاه کوشک و احساس خطر مضاعف نزدیکی دشمن به اهواز و محاصره خرمشهر، تلاش برادران ارتش و سپاه در این محور افزایش یافت و سرانجام حوالی عصر موفق شدند ضمن انهدام تعدادی از نیروها و تانک‌های دشمن، پاسگاه کوشک را پس گرفته، مقابله با دشمن را از آنجا ادامه دهند.

گزارش‌ها از اشغال پاسگاه شلمچه، پاسگاه حدود، دژهای شماره ۱ و ۲ و ادامه درگیری در حومه خرمشهر حکایت می‌کنند. از مردم خرمشهر خواسته‌ شده در شهر سنگر بسازند و کوکتل مولوتف تهیه کنند.

اگر ۲ تانک داشتم شلمچه عراق را می‌گرفتم

در پی این خبر، قبل از دستیابی عراقی‌ها به سایر دژها، بچه‌ها در گروه‌های پنج، شش‌نفری میان دژها تقسیم می‌شوند و با چنگ و دندان، به حفاظت از آن‌ها می‌پردازند و با ایستادگی و تلاش نیروهای ژاندارمری، دژ مرکزی از دست برد دشمن مصون می‌ماند.

وقتی بچه‌ها به این دژ (مرکزی) می‌رسند، افسری که یک قبضه تفنگ ۱۰۶ در اختیار دارد، می‌گوید: اگر من ۲ تانک داشتم شلمچه عراق را هم می‌گرفتم.

تسخیر پاسگاه شلمچه عراق

بچه‌ها با اعلام آمادگی خود، افسر را تشویق به این کار می‌کنند و با همراهی او و تعدادی سرباز، مقابله با نیروهای عراقی شروع می‌شود. طی یک درگیری سخت و نابرابر، پاسگاه شلمچه آزاد می‌شود و نیروهای خودی به تعقیب دشمن می‌پردازند، سپس پاسگاه شلمچه عراق را نیز تصرف می‌کنند و پرچم جمهوری اسلامی را بر فراز این پاسگاه به اهتزاز در می‌آورند و ۲۰ عراقی را به اسارت می‌گیرند.


 

طولی نمی‌کشد که نیروهای عراقی با سازمان‌دهی مجدد و با اجرای آتش سنگین، حمله شدیدی را شروع می‌کنند. بچه‌ها جانانه دفاع می‌کنند، تعدادی به‌ وسیله تانک‌های دشمن به شهادت می‌رسند، اما از آنجا که سلاح‌های انفرادی و یک قبضه تفنگ ۱۰۶ جواب گوی قوای دشمن نیست، بقیه ناچار تا دژ مرکزی به عقب برمی‌گردند. با رسیدن لشکر زرهی دشمن، دژها به ترتیب سقوط می‌کنند: دژ اول، دژ دوم، دژ سوم.

در دژ مرکزی، ژاندارم‌ها سرسختانه مقاومت می‌کنند. استوار زارعیان، سربازها و بچه‌ها را جمع کرده تا با پیشروی دشمن مقابله کنند. با شلیک چند گلوله به‌ وسیله تفنگ‌های ۱۰۶ که در مقابل تانک‌های عراق موضع گرفته‌اند، بانک تکبیر بلند می‌شود که بیانگر عزم راسخ مدافعان در مقابله با دشمن است.

دشمن برای دستیابی به دژ مرکزی که یکی از موانع پیشروی نیروهایش به‌ سوی خرمشهر است، دژ را چند بار مورد هجوم تانک‌ها و نفربرها قرار می‌دهد، اما با آتش تفنگ‌های ۱۰۶ عقب می‌نشیند تا اینکه در یک هجوم سریع که آتشی سنگین آن‌ها را پشتیبانی می‌کند، تانک‌ها و نفربرهای عراقی به دژ مرکزی نزدیک می‌شوند، اما در زمین گل‌آلود گیر می‌کنند و سرنشینان آن‌ها سراسیمه می‌گریزند.

بچه‌ها درصدد انتقال تانک‌ها و نفربرها برمی‌آیند، اما تلاش برای در آوردن دستگاه‌های زرهی دشمن مؤثر واقع نمی‌شود و عراقی‌ها شب‌ هنگام با جرثقیل و لودر، آن‌ها را از گل بیرون کشیده، می‌برند.

منابع

۱- مهدی انصاری، حسین یکتا، هجوم سراسری: روزشمار جنگ ایران و عراق، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

۲- خرمشهر در نبرد طولانی، جمعی از نویسندگان، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت جبهه مقاومت جنگ تحمیلی دفاع مقدس خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت شلمچه عراق دژ مرکزی تانک ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۷۵۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

موسی عصمتی؛ شاعر روشندل: رسانه ملی با «سرزمین شعر» حرکت نویی را آغاز کرد

 شعر عصمتی که در وصف پدر کارگرش سروده شده بود،‌ از همان قسمت آغازین برنامه سرزمین شعر مورد توجه مردم قرار گرفت و تا هم‌اکنون بارها و بارها در صفحات مختلف مجازی بازنشر شده است. به بهانه اتمام مسابقه سرزمین شعر از قاب شبکه چهارم تلویزیون و استقبال از شعر این شاعر با او گفت‌وگویی ترتیب دادیم تا درباره تجربه سرزمین شعر با او گپ و گفت کنیم.

نظرتان درباره برنامه سرزمین شعر چیست؟

من فکر می‌کنم سرزمین شعر یک اتفاق مبارک نه فقط برای ایران، بلکه برای جامعه فارسی‌زبانان بود. چون شاعرانی که توسط سرگروه‌ها انتخاب شده بودند و با هم رقابت می‌کردند،‌ فقط شامل جغرافیای ایران نمی‌شد. در این برنامه ما دوستان افغانستانی داشتیم که شعرهای بسیار خوبی هم خواندند. از این جهت فکر می‌کنم سرزمین شعر اتفاق مثبتی در جغرافیای زبان فارسی بود و بینندگان زیادی هم در میان فارسی‌زبانان داشت. در کنار بازتاب مردمی و بازخوردی که بین مردم داشت، دیگر کار ارزشمند این برنامه آوردن شعر به رسانه و آشتی دوباره رسانه با شعر بود. البته رسانه قبلا هم به شعر می‌پرداخت ولی به این اندازه و وسعت و جدیت اتفاق نیفتاده بود. ضمن اینکه توجه به رأی و نظر مردم، واقعا اتفاق مهمی بود. اینکه مردم شعرها را بشنوند و خودشان آنها را داوری کنند، در حوزه شعر اتفاق نیفتاده بود. مردم شعرها را می‌شنیدند، فکر می‌کردند، به شعرها و شاعران‌شان امتیاز می‌دادند و می‌دیدند که نظرشان با داور یکی است یا نه؟ چه بسا نوجوان‌ها و جوان‌هایی که با دیدن سرزمین شعر و شرکت در مسابقه مردمی و فرستادن رأی و نظرشان، نگاه جدی‌تری به شعر پیدا کردند و خودشان هم وارد فضای شعر شدند.

شعر شما در شبکه‌های اجتماعی مورد اقبال واقع شد، چه بازخوردهایی دریافت کردید؟

بازخوردها واقعا خیلی زیاد بود. در جمع شاعران مورد لطف قرار می‌گرفتم و بسیاری نیز با تماس‌ها و پیام‌های شخصی به من ابراز لطف می‌کردند. مخصوصا که این شعر درباره پدرم بود و شنیدنش برای خیلی‌ها خوشایند بود. این شعر هم درباره پدر بود، هم درباره کارگر و کارگری و هم درباره مسائل اجتماعی. از زاویه متفاوتی به کارگر و پدر و زندگی اجتماعی پرداخته بود و این برای مردم خیلی جذاب بود. به همین خاطر اظهار لطف‌های فراوانی دریافت کردم و برای خودم هم جالب بود که نسبت به شعرهای دیگرم تا این حد مورد توجه قرار بگیرد. می‌توانم بگویم پیش از این سابقه نداشته است که شعر من تا این حد شنیده شود.

شما سال‌ها است که شعر می‌گویید؛ شاید بیش از بیست سال. یعنی پیش از سرزمین شعر نشده بود که شعرتان با چنین اقبالی در میان مخاطبان مواجه شود؟

واقعا تا به حال سابقه نداشته است که یکی از اشعار من تا این حد دیده و شنیده شود. سرزمین شعر در این اتفاق نقش اصلی را داشت و واقعا به شنیدن شدن شعرها کمک کرد. من این شعر را چهار سال پیش سروده بودم ولی تا حالا اینقدر دیده نشده بود. در بعضی شب شعرها و مراسم‌ها خوانده شده بود ولی بازخوردهای محدودی داشت. وقتی که مقیاس شنوندگان وسیع می‌شود،‌ طبیعتا بازخوردها هم زیاد می‌شود. سرزمین شعر همان قابی بود که توانست شعر را دوباره به دل مردم ببرد. هم مخاطب از شنیدن شعرهای تازه و معاصر زبان فارسی لذت برد و هم شاعران فرصتی یافتند برای اینکه شعرشان را به گوش مردم برسانند. در حالی که تیراژ کتاب‌های شعر به پانصد تا و هزار تا رسیده و همان‌ها هم اغلب در گوشه کتاب‌خانه‌ها و فروشگاه‌ها خاک می‌خورند، شعرهایی که در سرزمین شعر خوانده شدند صدها هزار بار فقط در شبکه‌های اجتماعی دیده شدند. این جدا از مخاطب خود تلویزیون است که طبیعتا تعداد نامشخص و زیادی دارد. به خاطر همین من فکر می‌کنم رسانه ملی با سرزمین شعر یک حرکت نو را شروع کرد و یک گام رو به جلو برداشت که قطعا با تداوم این برنامه‌ها روی آینده شعری جامعه فارسی‌زبانان هم تأثرات زیادی خواهد داشت.

شما معلم هستید و دانش‌آموزان‌تان هم نابینا هستند. حضورتان در سرزمین شعر بین شاگردها هم بازخوردی داشت؟

بله آنها هم شنیده بودند. همین امروز من کلاس داشتم و جالب اینکه اولین حضورم در این کلاس بود. وقتی وارد شدم و با بچه‌ها آشنا شدم، از من اجازه خواستند که این شعر را سر کلاس پخش کنند. فیلم شعرخوانی را توی فلش داشتند و همان‌جا در کلاس شعرخوانی را پخش کردند. می‌گفتند که ما این شعرخوانی را بارها و بارها در فضای مجازی شنیده‌ایم و ارتباط خوبی با آن برقرار کرده بودند. با توجه به اینکه تعدادی از این بچه‌ها شهرستانی هستند، برایم جالب بود که این شعر حتی در کانال‌های مجازی شهرهای خودشان هم پخش شده بود. این نشان می‌دهد که یک برنامه خوب تا چه حد می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد و چطور همه مردم در شهرهای مختلف از آن استفاده می‌کنند.

جالب است که حتی بچه‌های نابینا هم سرزمین شعر را دیده و شنیده‌اند. یعنی مخاطبان این برنامه بسیار گسترده و متنوع بوده است.

بله. این شعر در جامعه نابینا هم به خوبی شنیده شده بود. اتفاقا جامعه نابینایان با رسانه، رادیو و تلویزیون، بیشتر ارتباط دارند. بخشی از تلویزیون شنیداری است و رادیو هم که همیشه مونس نابینایان بوده است. در صفحات مجازی و پیام‌رسان‌های مختلف هم با استفاده از نرم‌افزارهای صفحه‌خوان، این شعر را شنیده بودند. حتی می‌توانم بگویم نابینایان زودتر از افراد عادی با سرزمین شعر ارتباط برقرار کرده بودند. چون نابینایان ارتباط بیشتری با رسانه دارند، زودتر از سایر مردم جذب سرزمین شعر شده بودند.

می‌شود گفت که صداوسیما پیش از سرزمین شعر، در حوزه شعر و ادبیات و برنامه‌سازی برای در این حوزه‌ها، به جامعه نابینایان بی‌توجهی کرده است؟ این را از این جهت می‌پرسم که سر و کار جامعه نابینایان بیشتر از متن، با صدا است.

بالاخره شعر قبل از این هم به شکل‌های مختلف، مثل برنامه مشاعره، در تلویزیون بود. گاهی اگر شب شعری را بازتاب می‌داد، آنها هم می‌شنیدند. مشخصا نمی‌توانم بگویم صداوسیما کوتاهی کرده است. ما الآن اطلاع داریم که برنامه «شش نقطه» در شبکه استانی تهران برای بچه‌های نابینا پخش می‌شود و استقبال خوبی هم از آن شده است. منتها صداوسیما با سرزمین شعر کمک بیشتری کرد به پاشاندن بذر شعر و ادب در دل مردم و به تبع آن در دل جامعه نابینایان. قابل انکار نیست که در عصر جدید شعر حضور کمتری در میان مردم دارد و هنرها و جذابیت‌های دیگر جای شعر را تا حدودی پر کرده‌اند. این در حالی است که قبلا شعر همه چیز مردم بود؛ یعنی هم رسانه بود، هم داستان بود، هم سینما بود، هم آموزش و پرورش بود. بزرگ خانواده شاهنامه را می‌آورد، بچه‌ها آن را می‌شنیدند و انگار یک سریال تاریخی را در خانه خودشان تجربه می‌کردند. شعر پیش از این همه جلوه‌های زندگی مدرن را به خانواده‌های ایرانی می‌برد، ولی الآن با توجه به پیشرفت صنعت و دغدغه‌هایی که هست، مردم کمتر فرصت پیدا می‌کنند که مطالعه کنند و شاید آن حوصله و وقت گذشته را نداشته باشند. به همین خاطر تلویزیون راحت‌تر می‌تواند شعر را به خانه‌های مردم بیاورد. کاری که سرزمین شعر انجام داد و این اتفاق مبارک و بزرگی را رقم زد. من فکر می‌کنم سرزمین شعر می‌تواند در قشر نوجوان و دانش‌آموز ما بسیار موثر باشد. همانطور که دانش‌آموزان من تکه‌های این برنامه را دیده بودند و برایشان جالب بود،‌ چه بسا کسانی باشند که احساس کنند استعداد شعر را دارند و بعد از سرزمین شعر به نوشتن رو بیاورند.

به عنوان سوال آخر، به نظرسنجی و آرای مردمی بازگردیم. از شما در قسمت آخر سرزمین شعر به عنوان برگزیده مردمی این مسابقه تقدیر شد. به نظرتان این اتفاق چقدر به نزدیک شدن مردم و شعر کمک خواهد کرد؟

بله. با توجه به بازدید گسترده‌ای که شعر من داشت و ارتباط خیلی خوبی که مخاطب با این شعر برقرار کرد، توانستم جایزه مردمی سرزمین شعر را کسب کنم و خوشحالم که شعرم مورد توجه مردم قرار گرفته است. پیشتر گفتم که داوری مردم و دخالت آنان در انتخاب شاعر برگزیده، اتفاق خیلی خوبی بود. این اتفاق باعث شد کسانی که پای تلویزیون می‌نشینند با معیارهای خاص خودشان شعرها را بسنجد و به موازات داوران آنها هم شاعران مورد نظر خودشان را انتخاب کنند. فکر می‌کنم این اتفاق در فصل‌های بعدی سرزمین شعر رونق بیشتری خواهد داشت و اتفاقات بهتری هم خواهد افتاد. آرای مردمی به شاعران کمک می‌کند که بدانند سلیقه و ذائقه مردم چه حال و هوایی دارد و اگر بخواهند شعرشان مورد توجه مردم هم قرار بگیرد، چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد. یعنی هم سلیقه ادبی مردم را بالاتر خواهد برد، هم به شاعران نکات و درس‌هایی خواهد آموخت.

دیگر خبرها

  • موسی عصمتی؛ شاعر روشندل: رسانه ملی با «سرزمین شعر» حرکت نویی را آغاز کرد
  • نگاهی آماری به بازی‌های استقلال و ذوب آهن؛ نکونام به دنبال اولین پیروزی
  • اولین تصاویر از سقوط هواپیمای فوکر ۵۰ در کومور
  • اولین تصاویر از درگیری مسلحانه اشرار در زاهدان | ویدئو
  • گل گهر در اندیشه اولین پیروزی/ شمس آذر به دنبال رسیدن به رده ششم
  • پیکر شهید تازه تفحص شده با حضور پرشور مردم همدان تشییع شد
  • خشن‌ترین نسخه مورایس پس از اولین پات در تهران (عکس)
  • رضایی: جبهه انقلاب اختلافات جزئی را کنار بگذارد
  • جبهه انقلاب با عبور از اختلافات جزئی، ایران قوی را بسازد
  • جبهه مقاومت گنبد آهنین رسانه‌ای دشمن را از بین برد